جایی در میان خوک ها... .

چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و به چیزهای زیبا عشق بورزم .

جایی در میان خوک ها... .

چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و به چیزهای زیبا عشق بورزم .

جشنواره، خستگی، کار، با بچه هابودن، جشنواره، هه ... فارگو

 

اوضاع کمی بهتر شده : یکم بهترم ، بالاخره یه فیلم خوب کشف کردیم "تنها دو بار زندگی می کنیم"

نفس عمیق و شب های روشنی ...

ای، هستمش ... .

 

 

سرکارم، خسته… امتحانام که به خاطر سرما امسال چیز تو چیز شد …

کارم که … آش نخورده و دهن سوخته …

هرکاری کنم نمی تونم  جشنواره امسال رو با بی فیلمیش و خیلی چیزای بدش فراموش کنم، اینکه با علی و آریو پیش خرید کریم برا بار اول و با محمد و باقی بچه ها چقدر داریم حال می کنیم .

یه جمله بود ازهمینگوی ... بی خیال .

حال خودم مثه Jerry Lundegaard تو فارگو شده یکم عصبی به خاطر کار امتحانا و ...

یاد اون سکانس از فارگو افتادم که Jerry Lundegaard داشت یخ های ماشینش رو پاک می کرد وبعد ...

اینکه الانم هوا سرده و این سرما بیش از اندازه طول کشیده و اعصابم خورده ...

هیچ وقت تو ایام جشنواره پست نمی گذاشتم، وقت نمی شد ... حالا فک کنیدعمق فاجعه رو ...

"... قطار یووما" "دوازده" "مایکل کلایتون" کارایی بود که توسینما ساکت بودیم ... حالابحث خوب یا بدبودن باشه برا بعد ...

راستی "پیرمردها وطن ندارند"برادران کوئن عالی بود وعالی تر قضیه ی  پیدا کردن این فیلم بود ...

کل فیلم موسیقی متن نداره به غیر از تیتراژ ...

بازهم موسیقی شاهکاری از "کارتر بروول" ...

 

Soundtrack "3:10 به یوما" رو خیلی هستم ... .

نقش  Jerry Lundegaard رو  William H. Macy تو فارگو بازی کرده.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
میلاد سه‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:31

سلام خیلی چاکریم. خیلی با وبلاگت حال کردم ولی حیف که فعلا اگتیو نینیستی.

من منتظر مطلب پازولینیت هستم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد