جایی در میان خوک ها... .

چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و به چیزهای زیبا عشق بورزم .

جایی در میان خوک ها... .

چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و به چیزهای زیبا عشق بورزم .

خداحافظ آقای پینک فلوید!*

جمعه، یکم وقت کردم به خودم برسم . یکم بنویسم و ... .

جمعه، سالگرد فوت یکی بود... نرفتم و موندم خونه... [Once Upon a Time in America]‍ اونم  با اجرای"یویوما" ...

جمعه، حرف تازه ای برام نداشت... هرچی بود...

روزای سخت کار، آخر سال ... حساب های شرکتها و ... خلاصه کار... دانشگاه هم که هست ... انتخاب واحد ترم جدید و اونم با چه مکافاتی ...

خدا بگم بچه های دانشگاه هنر و چی کار کنه که منو به ... دادن ... با اون نشست های سینمایی مسخره شون ... هنوزم نفهمیدم چه ربطی داشت به سینما ... استاد طوسی که قیصر رو یه جوری ربط داد به "پیرمردها وطن ندارند"!!

اسکار امسال هم برگزار شد، خیلی بی رمق بود ...

چه کیفی داد گزارش پویان[شب قبلش من یه اس ام دادم بهش، اون موقع فرودگاه بود من گفتم پویان دلم برای "جارموش" تنگ شده اونم مثه من با حیرت و خاطره و غم... گفت :" منم برای "تارانتینو" پویان زندگیه ....] از اسکار ... تا صبح گوشی به دست اس ام اسی پایه ی هم بودیم ... سر جایزه ی بهترین فیلم 8 صبح بود که از اتوبوش پیاده شدم نزدیکای مغازه بودم که پویان گفت "No country for old men…" انتظارشو می دادم تقریبا هم مطمئن بودم، تو پست قبلی ام فک کنم یه چیزایی گفته بودم ...

میلاد اسکار رو فرداش، به روز ما برام رو ویدئو آورد ... یه خورده رفتم جلو چیزی نداشت شوخی های "استوارت" سر جای خودش بود همون طور که منتظرش بودیم ... اسکار موسیقی هم که ناروا رفت برای "تاوان" و "داریو مارینلی"، من نظرم روی  "جیاچینو" و "مارکو بلترمی" به ترتیب واسه  "راتاتویی" ، "قطار 3:10 به یوما" بود،[نمی تونم نگم که تو این دو هفته چقدر با این Soundtrackها حال کردم ...] جایزه ی نقش مکمل زن و یا حتی خود بهترین بازیگر زن که حرفش رو به میون نیاریم بهتره ... قسمت یاد درگذشتگان هم جای خودش رو داشت ... اسکار بود دیگه .

یه تک آهنگی که از Soundtrack "بادبادک باز" از "آلبرتو ایگلسیاس" کشیده بودم  چهارشنبه شب که شهروند امروز پیش امیر بودم حالمون رو عوض کرد و تا برسیم خونه پایه اش بودیم...، یکی از ملودیهای با کلام افغانیش بود که از نت کشیده بودم بیرون که چه فازی بهمون داد ... "قشنگ تراز دریاست... "

با امیر حرف چه خبر بود اسکار و موزیک  ... داشت یه مطلب راجع به "لورل هاردی" می رفت ... "New Dawn Fades" از "موبی" هم اونجا در جای خودش بی نظیر بود، صحنه ی تعقیب گریز دنیرو پاچینو رو تو" مخمصه" استاد "مایکل مان" که یادتونه ...

از سینما 4 گفتیم ... مسعود اوحدی ... کاست های مصاحبه هاش ... ماشینش و قضیه ی آتش سبز و گفتن اینکه باید "مایکل کلایتون" رو استخدام کنیم ... سنتوری ... گفتیم ... امیر داشت یه پرونده راجع به "لورل و هاردی " جمع و جور می کرد.

 تو ذهنم موند تا جمعه شب بهش اس ام اس دادم که "اولیور" حقوق می خونده و آواز هم پایه بوده، "ساموئل بکت" هم خیلی پایه شون بوده ... همکاریشون با "فرد جیول" و "جرج مارشال" ... نگاه های عاجزانه ی هاردی به دوربین  ... اون تیکه ی استثنایی تو "فضول ها" فصل  سیگار تعارف کردنه خداست ... و در نهایت طنز این دوتا استاد آخر"Absurd" شاید علاقه ی بکت رو بشه تو فهم این مطلب جستجو کرد، فکر به این مطلب دیوانه کننده اس، اینکه طنزشون هیچ محدوده ی زمانی و مکانی نداره و اینکه این دوتا آدم فاقد "ایدئولوژی" تو یه ناکجا آباد زندگی می کنند و سر آخر ریتم خاص و منحصر به فرد "SLAPSTICK"شون ... اینا چیزایی بود که من راجع به کار لورل و هاردی می دونستم و اینکه هیچ وقت نمی تونم حالی که با –کمدی- وبه خصوص کارای "باستر کیتون" کردم و می کنم رو با چیز دیگه ای تو دنیا عوض کنم... .

اون شب جفتمون میزون نبودیم.

جمعه محمد اومدم دنبالم و با هم قرار چلو کباب ظهر گذاشتیم تو خیابونهای شلوغ رفتیم بیرون، تمام اتفاقات اون روز تهران تو هانی انقلاب افتاده بود، غذای سالگرد کسی که نرفته بودم رو از اونجا سفارش داده بودند، یکی از دوستای احسان رو اونجا دیدیم ...

محمد بحثی رو کشید وسط که پایه اش نبودم اما همیشه فکرمو به خودش مشغول می کرد ... ته قضیه این بود که می گفت گور بابای سینما، کتاب، -خالد حسینی-  جشنواره و مجله فیلم، هنر و مهرجویی و کیمیایی ... البته هنوزهم از بودن شجریان در این باکس بی اطلاعم .... گذشته از شوخی گفت می خوام استعفا بدم و زندگی کنم و پول در بیارم عشق و حال ... هر جوری که به حرفش نگاه میکنم حق داشت ... قبلا مفصل با هم بحث کرده بودیم و فقط می تونم اینو بگم که دنیای نامردیه ...

بی اختیار یاد یکی از کاورهای کنسرتهای عشق ابدی ام تو "Quebec" افتادم ...اینکه یه جاهایی تو زندگی _مجبوری_ چیزی رو که دوست داری رو چال کنی توی زمین . این -چیز- اینجا یعنی نحوه ی زندگیه ...[گوست داگ:D]

انصافا چند نفر می دونن کاور استاد تو اون "Live" چی بوده و من از کجا و تو چه سالی با چه وضعیتی گیرش اوردم... این بحث -دانای کل- نیست، یه واقعیته ... اینکه این جور آدمها سرزمینی ندارن...

شب هم که رفتم آهنگ خریدم، از"میکیس تئودراکیس" می دونید کیه که؟ و آلبوم آخر "کلاس شولز" که نسبی پایه اش بودم و آلبوم آخر "ریدیو هد" ...

فعلا همین.

 

 

 

 

*عنوان، نام یکی از کنسرتهای "پینک فلوید" در سال 1987 می باشد.