مرور خودم ، روزمرگی ، موسیقی و...
اوه ... امروز بالاخره حال نوشتن پیدا کردم خیلی ایده ها بود که دوست داشتم راجع بشون بنویسم –پریدن- چون خستم ...
اندازه دویست هزارتومن کنسرت خریدم صدو بیست تا بلیط کنسرت داری ، اووووه، هه ... شب اول که اومده بودم خونه و داشتم یکی یکی می دیدمشون ضربان قلبم رو هزار بود ، سرخوشی تا حد مرگ (یاد واترز بخیر) ...
دان هنلی ، واترز ، سید برت ،رولینگ استوان ، کلاس شولز ، باخ اجرای رستوپویچ ، چندتا مستند خمار در حد دفتر یادداشت های خصوصی ، اومگا ، جین ، کرازبی ، جان لی هوکر ، جانی کش ، یانگ ، دیپ پاریل ، بروس اسپرینگ استین ، و و و خیلی های دیگه [خسته شدم] یه شب استثنایی بود ... [کوتاه بود ... اما خیلی خوب بود ... یاد کیمیایی (سلطان) ... حکم هم که دراومد ...] واقعا شب عالی ای بود .
(لذت داشت دوباره دیدن حکم ، اگرچه ....)
این روزا خیلی خستم کار و دانشگاه ... بخصوص کار خیلی سخت شد .
وقت کردم دوباره تو این مدت "آپارتمان" و " سانست بلوار " استاد "وایلدر" رو دیدم البته این که می گم به تناوب بر می گرده به یکی دوماه پیش .
وایلدر از این نظر برای من ستودنی که هیچوقت نیومد بگه آقا من چی کشیدم و چه ها برسر من و خانواده من اومد ... همونطور که می دونید اون بزرگ شده در دوران هیتلر هست ... صاف میاد و راه طنز رو انتخاب می کنه .
فیلم هایی که منتظرم بدستشون بیارم " من آنجا نیستم" و "کاراگاه"[نسخه ی جدیده، یادش بخیر نسخه ی قدیمی ... چه دورانی داشتم با یه فیلمی که نه صدای درست حسابی داشت نه تصویر هنوزم هم با اون فیلم سر می کنم ... جوزف ال منکیه ویچ ... مایکل کین ، لارنس اولیویر ... تو این فیلم جدید هم میگن کین بازی کرده ] .
"من آنجا نیستم" هم به خاطر کسی تا عمر دارم بخشی ار ذهن من رو به خودش مشغول می کنه
" B o B D y l a n …"، خصوصا اینکه عزیز دلم "کیت بلانشت" نقش استاد رو بازی می کنه .
چیزای زیادی موند : کتاب پاچینو – نشستم باز قیصر رو دیدم- دیوید لینچ با اینلند امپایرش ؟! ولی انصافا مصاحبه ی رفقای رفیقامون تو مجله وزین شهروند امروز تو مایه های رسیدی مثه یه مرحم بود ، راستی فیلم کوتاه های استاد هم عجیبه؟- نشست های امیر در باب برادران کوئن – بلکی(w.a.s.p) و Trail Of Tears رو حتما پیدا کنید گوش بدین ...- تورم بیش از حد در جامعه ! – شهروند امروز – نفس عمیق - مجله فیلم _ های قدیمی – باب مارلی و هتل کالیفرنیا ( اجرای مارلی از هتل کالیفرنیا خداست ... البته اجرا های خدا تری موجود می باشد ... علاقمندان درخواست دهند ...) – چند وقتی با جارموش زلف گره زدم- مرور Live Aid-8-Earth – دی وی دی که از راجر واترز من باب کار آخرش Ca Ira(خودمونی یعنی اوضاع روبراست) گیر آوردم – Syd Barret - Crosby Still Nash - Screamin' Jay Hawkins …(هرکی می شناستش بیاد وسط ... عشق بازی ) – Pink Floyd- تنهایی خودم - ...[انصافا با بیان اینا تازه فهمیدم چقد مونده حرف هام ...]
یه روز بد، می تونه تو یه لحظه خوب شه
اگه قسمت بشه اتفاقاتی که برام می افته و باهاش حال می کنم رو فیلمنامه می کنم و پست –ش – می کنم ! .
فیلم نوشت : از من(ایمان) - بر اساس یک اتفاق واقعی !
شخصیت ها :
من(ایمان)
علی
مردی که هیچو قت شناخته نشد (صاحب فروشگاه)
_فصل اول
شب، خارجی
نمای افتتاحیه ی فیلم، تصویری ست از ماشین در حال حرکت در اتوبان که با یک زوم این، دوربین به داخل ماشین می رود وصدای موزیک [I'm Deranged] از دیوید بووی شنیده می شود . دو جوان من(ایمان) و علی در حال برگشتن از دانشگاه به خانه هستند .
من (ایمان ) : علی اگه حال داری بریم -اک- (اکباتان) آهنگ بخریم.
علی : بریم... .
دوربین از پست ماشین زوم بک می کند، و رفته رفته ماشین دور تر و نهایتا ماشین در تاریکی محو می شود . فید به سیاه .
_فصل دوم
شب، خارجی
صدای بسته شدن درب ماشین ها می آید و نهایتا دزدگیر ماشین، نمایی درشت از برج های اکباتان را می بینیم که نهایتا پس از گرفتن چند نمای متوالی از برج ها تصویر تیلت می کند و آرام نما به پایین برج ها می آید و به دو جوان فیلم می رسد که آرام از ماشین به سمت مراکز تجاری می روند و پلان بدون کات دوربین با یک چرخش جوان ها را از پشت می گیرد و نهایتا تصویر فید می شود .
_فصل سوم
شب، داخل پاساژ، همان موقع
نمایی از ویترین مغازه را می بینیم و همان نما زووم بک می کند و از دالان ورودی ایمان و علی را می بینیم که مشغول نوشتن (سفارش دادن) هستند .
_فصل چهارم
داخل مغاز، همان موقع
اینسرتی از نوشتن دست ایمان داخل یک سر رسید دیده می شود و اسامی :
K.Jarret
Zappa
Guns
Radio Head
بصورت دست نویس نوشته می شود. به نظر می رسد که انتهای کار است که صدای موسیقی پخش می شود .(موسیقی بی کلامی از Ashra Tempel)
نما به یک مدیوم شات کات می خورد که ضمن پخش موسیقی ایمان توجهش را به سمت محل دستگاه پخش و سپس علی می کند.
ایمان : علی (کلاس شولزه ها ،Klaus Schulz ) ... .
علی : نمی دونم و لی ریتم ردیفی داره .
ایمان به طرف دستگاه می رود و دوربین ایمان را تعقیب می کند و کمی باز تر میشود، مردی که هیچو قت شناخته نشد ،(صاحب فروشگاه ) کنار دستگاه ایستاده و قفسه ای را مرتب می کند .
ایمان : آقا این موسیقی از کلاس شولزه ؟
مردی که هیچو قت شناخته نشد ،(صاحب فروشگاه) : بله ؟ ... در حالی که با انگشت عینکش رو جابجا می کند و سرش را خم به پایین می آورد تا فارغ از عینکی که به چشم دارد ایمان را نگاه کند ...
مردی که هیچو قت شناخته نشد ،(صاحب فروشگاه) : یه لحظه صبر کنید تا کاورش رو بهتون بدم .
مردی که هیچو قت شناخته نشد ،(صاحب فروشگاه) کاور کاست را از قاب بیرون می آورد وبه ایمان می دهد.
اینسرتی از کاور را می بینیم که رویش نوشته شده "کوهستان شمالی از اشرا تمپل"، دست های ایمان دیده می شود که داخل کاور را باز کرد و چشمش به کلمه "کلاس شولز" می خورد که استاد و همراه "تمپل " در آلبوم هایش بوده.
ایمان خیلی خوشحال از اینکه درست حدس زده و آثار شوق در صورتش پدیدار می شود .
ایمان به علی اشاره می کند و ... علی و ایمان در حال صحبت کردن هستند ، مردی که هیچوقت شناخته نشد ،(صاحب فروشگاه) نیز در حال مرتب کردن مغازه است و دوربین از دالان مغازه زوم بک می کند و به ویترین دیزالو می شود ( همانند صحنه آغازین این فصل ).
نمای ویترین به صحنه ی مشکی فید می شود .
پایان
توضیح : کلاس شولز یکی از آلمانی های این – کارست- [در زمینه موسیقی] به قول خودم شاید بعد صد سال اون رو هم رده ی کلاسیک کارها بذارن . دورانی داشتم باهاش هنوز هم دارم مطمئنم خواهم داشت ...
اشرا تمپل هم همراه شولز به آهنگسازی مشغول ... ر.ک به نوشته کاست "کوهستان شمالی" از کمپانی پویا موزیک، انصافا عجب چیزیه ...
ریتم ها با فضا سازی های الکترونیکی ناب ،همیشه گوش دادن به آلبوم های شولز لحظات خوبی را برام تصویر کرده .
فیلم دیدم
سانست بلوار سال 1950 ساخته شد یه درام از پشت صحنه های قواعد و قانون های هالیوود . فیلم می تونست جایزه های اسکار اون موقع رو درو کنه همونطور که می دونید در 11 رشته نامزد دریافت بود که فک کنم 3 تاشو گرفت . ماجرای فیلم که عالیه حوصله توضیح دادن شو ندارم . اما کنش هایی که بین شخصیت هاست ، پرداخت فیلم نامه ، درست اونجایی که می خوام بگم چرا این جا چرا ... اینجوری شد و اینا ... جوابمو می گیرم و تر جیح می دم خفه شم دلیلش هم اینه که وایلدر استاد سینماست .
دوست داشتنی ترین فصل فیلم رفتن " می وست " به استدیوی است که "سیسیل ب دمیل" در حال ساختن فیلم است این فصل آشکار کننده زوال هنر پیشه های سینما و به خصوص هالیوودی هاست ...
و اما "آپارتمان" ... آپارتمان ... این آپارتمان دوست داشتنی ...
یه جمعه بود که دوباره آپارتمان رو دیدم بر می گرده به پرونده ای که رفیق شفیق مون امیر قادری داده بود بیرون ...
تیکه های خیلی باحال و نابی هست تو فیلم :
- اونجایی که کریسمس هست و لمون دست شرلی و گرفته، دو نفر کنار دیوار با هم لب تو لبن بعد بر می گرده به لمون می گه به نظر می رسه اینا [سخت] عاشقن .
- سر آخر هم همونطوری شد که همسایش (دکتر) گفت :
_بعضی وقت هام دو تا دو تا
_نه دکتر این یکی ، نه اون ...
"خدا ... خدا.... میمیرم واسه این تیکه.
شخصیت دکتر، همسایه ی لمون شاهکاره ....
فک کنم هیچکی جز بر و بچ خودمون نفهمن راجع به آپارتمان چی نوشتم ...
پرانتز : حقش نبود " مهستی " تو قبرستونی بخوابه که استاد "جک لمون" تو اونجا خوابیده ...
SMS BARTAR e MAH
Chi mishod, mese oun tikkeye divane az ghafas parid ekip mishodim miraftim mahigiri …
Heh asan mahigiri chi has,
Heh,
Be ghole Pink Floyd:
It was only fantasy…
The wall was too high as you can see…
[Be tore khas rajebe hameye arezuhaye dast nayaftamun bud…]
ترانه هایی که اخیرا زیاد گوش می دم
Wild Is The Wind – David Bowie
I Put A Spell On You! – ?
Death Is Not The End – Bob Dylan
One More Cup Of Coffee – Bob Dylan
Cello Suite – Bach – Yo Yo Ma
[بازم هست اما تا همین جاش هم اگه غلط گیر نبود ...]…. … .. . .. … ….
در آخر
نه آرزویی دارم ، نه می ترسم ، من آزادم ...
Any color you like …* عنوان مطلب یکی از ترانه های پینک فلوید .
ایمان عاشقتم قشنگ!!!
یعنی زندگی کردن تو رو با همه ی سختی هاش و کار کردن هاش و فراموش کاری هاش(این نکته داره!!! :))می پرستم!!!
بیا با هم به دنیا فحش ناموس بدیم!!! :))
فحش ارو هستم .
دمت گرم.
خیلی مطلبات جالب بود.
به به علی ...
مرسی اومدی .
Sonique = i put a spell on you and
SKY
and
Alive
are the best of sonoique
به جز Screamin' Jay Hawkins خیلی از اینایی که نام بردی رو باهاشون حال کردم.
پیداست با پینک فلوید خیلی حال میکنی.کینگ کریمسون رو امتحان کن.
یه سر بزن بیشتر آشنا بشیم.