جایی در میان خوک ها... .

چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و به چیزهای زیبا عشق بورزم .

جایی در میان خوک ها... .

چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و به چیزهای زیبا عشق بورزم .

هورا بکشید برا دزده !*

دو روز تعطیل پشت سر هم [باورم نمیشه رو اومدم ، دارم همینجوری می نویسم ، میزونم شاید به خاطر موسیقی شاید که نه حتما ... بخشی از دنیای من موسیقیه ...{ A Wolf At The Doorالان دارم این ترک رو از "ریدیو هد"  گوش می دم ، میگن یکی از مجله ها راجبشون نوشته اما من ریدو رو اونجوری که می خوام تعریف می کنم ... پایه بودین فقط Play List  ام رو پست می کردما ....} حال داشتم حتما یه بیوگرافی ازشون می نویسم ]

پنجشنبه ها صبح سر کارم وبعد از ظهرش دانشگاه ،پنجشنبه ها روز سختیه تو بازار ، هرکی اونجا ‍]بازار] کار کرده حرف من رو می فهمه ... یه اتفاق هم افتاد که حوصله ندارم  بنویسم همین که در حد یه مشاجره ... روز بد و اینا ...

روزنامه اعتماد خریدم روزنامه رو که خردیم جا گذاشتم [مخ تعطیلی های من خوراک فیلم شدنه]رو پیشخونه روزنامه فروشی سر کوچمون داشتم با موبایل با بچه ها به تناوب حرف می زدم که جا گذاشتم پنجشنبه ها معمولا سراغ همه رو می گیرم که نگن فلان ...

اعتماد راجع به "اکبر رادی" نوشته بود که مرده ... چرا آخه یکی یکی همه دارن میرن ، یادداشت های خوبی هم گذاشته بود از کیمیایی و بیضایی و بقیه ...

توضیح: اکبر رادی نمایشنامه نویس تئاتر حالا دیگه میشه گفت [بود]. اهل شمال ایران بوده با "بیضایی" و "احمدرضا احمدی" اکیپ بودن  ... این اواخر هم مریض احوال بوده ... نمابشنامه نویس بوده و فقط و فقط همین . اهل سینما وتلویزیون هم نبوده، بیشتر از این دیگه چیزی نمی دونم - روحش شاد - .

شب محمد  زنگ زد و برای فردا قرار گذاشتیم بریم کافه [الان هتل کالیفرنیا... هی ها ... او او ...On dark desert highway …] "آنتراکات" بماند که فردا یعنی امروز[جمعه] محمد زنگ زد گفت نمی آد بعد زنگ زد گفت نه بریم ... خلاصه این هفته آنتراکت برنامه نداشت، "مصفا" تعطیل کرده  بود ، محمد گفت مصفا همکلاسی دامادشون بوده و از اون بچه هایی که تو خودشون بوده و اینا ... Wake up in the middle  

هیچی، آنتراکت هم که برنامه نبود ، سوار ماشین شدیم و رفتیم واسه چرخ زدن و حرف و ... محمد بحث "راجر واترز" عزیز رو کشید وسط و گفت استاد طرفدار آرسنال و اینا ... [رفتم تو فاز پینک و ... یکم از "دیوار" فیلمش مقصودمه ،  آلن پارکر و واترز حرف زدیم  راستی فیلم "زندگی و مرگ دیوید گیل" رو هم هستم ، الان که از پارکر نوشتم اومد تو ذهنم ، [البته به لحاظ مضمونی شبیه این جور موضوع ها هست فیلم ، اسمه اون فیلم "فریتز لانگ" یادم نیست بعد "آخرین قدم های محکوم به مرگ " مال "تیم رابینز" هم هست تو این مایه ها و جای بحث داره  ] و رفتیم پی ناهار  هی اونور و اینور من یه چیزی می گفتم و محمد یه چیز، [محد یکی از بهترین دو ستامه ...] از شایسته بگیر و رفتاری و تا آخر سر رفتیم هانی  خوب خوردیم و حرف زدیم ... از اقتصاد خراب گفتیم ، از سیاست گفتیم از ترور بوتو گفتیم از کروبی و پنجاه هزار تومناش گفتیم از این تورم لعنتی گفتیم و اینکه فقط فشارش رو قشر متوسط و ما هاست ازاین که فقط کار می کنیم و کار بدون اینکه پاسخی بگیریم از اینکه شکله آدما فرق کرده ، هه[می خندم] مدل موها ... از اینکه تو این وضع مملکت واقعا بازاریا از آب کره می گیرن از مصاحبه ی شهروند امروز با مصباح واه خدا به خیر کنه ... از برنامه رادیو جوان  شب یلدا گفتیم ، راستی شماها رادیو اصلا گوش می دین ؟ من که پای ثابت اش ام بعضی وقت ها ، از محسن نامجو گفتیم که چرا اینقدر عوض شد از چپ اومد راست و چرا ... ،  خیلی چیزا گفتیم ... بعد به محمد گفتم که تنها کسی که می تونه کمک خوبی برامون باشه برا اینکه راهنمایی مون کنه بریم کجا ناهار بخوریم و از همه مهمتر چی بخوریم "مهرجویی" ایه می دونید که استاد چه علاقه ی وصف نشدنی ای به غذا داره . من و محمد از قدیم با هم یه کلکل قدیمی داریم ، اون سخت طرفدار مهرجویی و شجریان من سخت طرفدار کیمیایی و ناظری ... حالا داستان زیادی این قضیه که با این همه اختلاف ما دوتا چه جوری  می گذرونیم ...

بعد هم سینما ، "چهار انگشتی " :

چی بگم هرچی بگم ... همونقدر که می تونی "تارانتینو" رو با "سرجیو لئونه" با یه  مقدار کم "اسکورسیزی" مخلوط کن بعد مواد بدست اومده رو از صافی "ناجی هنر" رد کن میشه "چهار انگشتی"  ... [اوه اوه] فک کن سرآشپز هم سعید سهیلی باشه ...

سال پیش که با بچه ها تو جشنواره  رفتیم "سنگ ، کاغذ، قیچی" یه ربع اول که گذشت با بچه ها از سینما زدیم بیرون نه -فرار کردیم !- [حالا پیدا کنید پرتغال فروش را ... پرتغال در این جا به معنای عمق فاجعه ...]

بعد هم که برگشتیم طرف خونه و مثه عادت همیشگی من یه خورده فیلم به محمد می دم [این رمیکس هایی که از ریدیو هد گیر آوردم ... توپه سر حالم میاره]

Twin peaks وزندگی دیگران رو به محمد دادم ...

همیشه از Jazz می ترسیدم ... اینکه آیا پایان موسیقیه برام ؟ ... علامت سوال گذاشتم چون هنوز هم مطمئن نیستم ... . [می خواستم از "آرمسترانگ" و "کیت جرت" گوش کنم که این حرف رو زدم بی خیال شدم و کانتری گوش دادم - Big Rock Candy Mountain(هرکی بگه تو کجا شنیده می شه برندست)- ، کی میگه موسیقیه کانتری مال کارگرا و ...خُلاست؟ بیآد اینجا بسازمش با "جانی کش" و حالام اگه تازه کار باشه "بروس اسپیرینگ استین"]

امیر هم تو مطلب مجله فیلمش راجع به "Death Proof" تارانتینو از من یادی کرد و دمش گرم و تو مایه های رسیدی مثه یه مرحم بود شنبه پیش اول ماه ام رو پر انرژی کرد [اما انصافا مجله فیلم داره سقوط میکنه خصوصا برا ماها که دنبال تحلیل هستیم تا خبر ... "این خیلی مهمه که آدم سبک کاری منحصر به فرد داشته باشه تو زندگی تو رفتارها و اینکه جزئیات خیلی مهمن ..."] ... قضیه ی اس ام اس و اینا و ارجاع امیر تو مطلبش به اس ام اس من ، تو مطلبه هم نشسته عجیب ... دمش گرم ، باحال نوشته تارانتینو باز ها از دست ندین .

اینکه دوست دارم یه مطلب از - فیلم بردار- های  سینما بخونم ، یا اصلا میشه درست هم کرد ها ؟ از "بری سونن فیلد" فیلم بردار چندتا از فیلمای "برادران کوئن" و این فیلم "پنی مارشال" آهان "بزرگ " ، از "نستور آلمندروس" برا فیلمای "کرامر ضد کرامر" و اونکه "داستین هافمن" با "بروس ویلیس"  بازی کرده بود اسمش الان یادم نیست، "مایکل چاپمن" هم به خاطر فیلم برداری فصل آخر "راننده تاکسی" ، فیلم برداری محشر سیاه سفید "رابی مولر"  واسه "زیر قانون" از "جارموش" یا "جک هیلارد" برا صحنه های خمار بعضی فیلمای "دیوید لین" ...  و خیلی های دیگه ... چقد راجع به فیلم و کارگردان ها و بازیگر ها  نوشتن و خوندیم ، پشت صحنه ی یه فیلم خیلی های دیگم هستن ها ، زین پس من می خوام فقط راجع به عوامل بدونم و بنویسم ! ، آهنگسازا ، فیلم بردار ها، فیلم نامه نویس ها ...

فعلا که در حد دفتر خاطرات و اینا بود نوشته هام ،اما اگه دل بدین از همین هام یه چیزایی در می آد .

 

 

 

*عنوان مطلب ترجمه یکی از آهنگ های "ریدیوهد" هست ، در حال هوای وضع و حالمون و ... خدا به خیر کنه !

نظرات 8 + ارسال نظر
سعید دوشنبه 10 دی‌ماه سال 1386 ساعت 20:00

شرمنده ها .ولی فکر کنم هیچ کدومتون آوازها و تصنیف های اکبر گلپایگانی رو گوش نکردین.پشیمون نمیشین.

۱۰۰٪
ازکجا می دونی گوش نکردیم.
نظرت راجع به گل نراقی چیه؟
مجیدوفادار رو هم هسنم.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 21:32

گل نراقی زیاد گوش نکردم .مرا ببوس عالیه.رو سنگ قبرشم نوشتن.مجید وفادار عالیه.کارهای وفادار با داریوش رفیعی معرکه است. یه شعر هست تو اول کنسرت گلپا دکلمه میکنن که دو بیتش رو مینویسم: عاشقی دل خسته اینجا امده یادگار بزم گلها آمده
.....
.....
ای قناری بی صدا محض خدا بلبلان خاموش گلپا آمده
------------------------
ولی شجریان هم خیلی عالیه .خیلی خیلی خیلی عالیه ولی به گلپا نمیرسه.ببین گلپا بعد از ۲۵سال نخوندن بازم بهترینه.بازم مینویسم از گلپا .کار دارم .خداحافظ

ارتش سایه ها سه‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1386 ساعت 23:48 http://www.alinavaser.blogfa.com

ایمان خیلی با حال بود....دوباره باس بخونم و نظر بذارم حسابی....
فعلا این پیش درآمد و داشته باش....
مخلص تو ...علی

Eyval ke oomadi....

مینا شنبه 29 دی‌ماه سال 1386 ساعت 16:48 http://nirvanayeman.blogfa.com

وقتی کسی تو وبلاگش یا هر جای دیگه اسمی از SYD میاره خب من واقعا به وجد میام ...اولین بار بود اومدم اینجا. دست علی درد نکنه که لینکتون رو تو وبش گذاشته بود. ..کم پیش میاد از وبلاگی این قدر خوشم بیاد ...این پستتون خوب بود ولی پست قبلی عالی بود مخصوصا وقتی اسم SYD BARRET رو میارین ...اون نابغه ی عارف مالیخولیایی که همه رو تو حسرت نبوغش گذاشت .حسرت تصاویر عجیب و غریبی که فقط اون می تونست برای اشعار PINK FLOYD خلق کنه... که بشینیو با خودت فکر کنی کاش میموند و ادامه میداد راهی رو که هیچ کس جز خودش نمیتونست اینجوری شروع کنه... که وااااای! تصورش رو بکنی کنار اون سه تای دیگه PINK FLOYD می شد اسطوره تر از اینی که هست... خوب همیشه میگن دیگه ! نابغه ها غیر قابل پیشبینی اند...ولی همشم حسرت نیست! واترز عزیزم هست...کی جز اون می تونست بنویسه:
You reached for the secrets too soon,You cried for the moon
واقعا چطور بهتر ازاین میشد دنیای SYD رو تصویر کرد؟؟؟ ...
خلاصه خیلی لذت بردم وبلاگ خوبیه!!! ...راستی خیلی خوب می شه بگین اسم اون دی وی دی که از راجر واترز دیدین درباره ی Ca Ira چیه و از کجا می تونم پیداش کنم؟

مرسی عالی بود.
مرسی.
مرسی ازعلی.
اینا تمام زندگی من هستن.
من دی وی دی واترز رو بهت میدم درتماس باش.

مینا شنبه 29 دی‌ماه سال 1386 ساعت 17:02 http://nirvanayeman.blogfa.com

یه سوال دیگه : اون کتاب نیک میسون که تو پستای قبلی گفته بودین اسمش هست Inside out .درست؟ مسلما به زبان اصلیه. درست؟ یا ترجمه شده؟

آره سفارش دادم بیاد.
محشره اما نیست.

مینا پنج‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 19:55 http://nirvanayeman.blogfa.com

اون کتاب رو من دارم ...دارم آروم آروم ترجمش می کنم اگه این پروژه ی لعنتی بذاره

با علی قرار گذاشتیم ۳تایی ترجمه اش کنیم
ای بگی نگی زبان ام خوبه
بهم میرسونی یه زیراکس ازش بگیرم
دی وی دی واترز ام برات زدم شاهکاره شاهکار...

مینا دوشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 23:54 http://nirvanayeman.blogfa.com

آره خیلی خوب می شه حالا یه ایده های دیگه ای هم دارم ..
حتما یه قرار می ذاریم تا وقتی تهرانم...

حتما یادت نره ...

محمد چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 13:11

بعد از دو سال اولین باره ایمان !!!
از این زاویه میگم ایمان خدا تو رو میبخشه
بیا به جمع ما دلشدگان
(هواخواهان استاد مهرجوییی و عالیجناب شجریان)
وارد شو
در اخر اینم یادگاری از حمید هامون
به راستی صلت کدام قصیده ای ای غزل

محمد -عشقه- خود عشق...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد